۱۳۹۹/۸/۲۵ - ۹ : ۱۴

تفنگ بدون ماشه روحانی!

تفنگ بدون ماشه روحانی!

احمد غلامی، سردبیر روزنامه شرق در سرمقاله این روزنامه نوشت: هرچه به پایان دولت روحانی نزدیک‌تر می‌شویم، انتقادات به دولت و بیش از همه به رئیس‌جمهور افزایش می‌یابد. بی‌تردید بخش عمده‌ای از این انتقادات، زمینه‌سازی مخالفان برای پیروزی نامزد منتخبشان در انتخابات 1400 است؛ اما ناگفته پیداست هیچ دولتی در این چهار دهه گذشته بیش از دولت روحانی آماج مخالف‌خوانی‌‌های اصولگرایان، اصلاح‌طلبان و اپوزیسیون داخلی و خارجی نبوده است. بر این اساس می‌توان ادعا کرد کمتر کسی به‌جز افراد نزدیک به روحانی، شهامت آن را پیدا کرده‌اند تا در برابر توفانِ این انتقادات از دولت روحانی به دفاع برخاسته و در برابر انتقادات تند مخالفان از خود پایمردی نشان دهند. اغلب حامیان دولت روحانی دفاع خود را به آغاز دولت یازدهم ارجاع داده و آن زمان را نقطه قابل دفاع دولت می‌دانند. همان نقطه آغازی که اصولگرایان سخت به آن می‌تازند و آن را آغاز مماشات با آمریکا در قالب «برجام» می‌شمارند. در واقع حامیان دولت روحانی در اینجا نیز بیش از آنکه از او و دولتش حمایت کنند، از ایده‌ها و انگیزه‌های خود در سیاست داخلی و خارجی دفاع می‌کنند. پس اگر بگوییم مخالفان در مواجهه با دولت روحانی صادق‌ترند سخنی چندان به گزاف نگفته‌ایم؛ چراکه هرچه به انتهای جاده دولت نزدیک‌تر می‌شویم، این جدایی که از ابتدا نیز پیوندی جدی نبود، بیش از پیش خود را عیان می‌کند. آنچه در این میان به‌عنوان نکته تلخ بارز است، غیابِ مردم در کنار دولت روحانی است. اندک مردمِ پای کاری هم نیستند که حضورشان مانع انتقاداتِ تند مخالفان و رقیبانِ روحانی باشد. پس آنان بی‌‌محابا به او و دولتش حمله می‌کنند چراکه مردمی وجود ندارد. مردم میخ‌های خیمه دولت‌‌اند. به تعبیر بیهقی: «خیمه ملک است و ستون پادشاه و طناب لشکر و میخ‌ها رعیت. پس چون نگاه کرده آید، اصل ستون است و خیمه بدان به پای است. هرگه که وی سست شد و بیفتاد نه خیمه ماند و نه طناب و نه میخ». البته در این میان خاصه در زمانه ما، این میخ‌ها هستند که برپادارنده مُلک‌اند و مُلکی پابرجاست و از گزند باد و باران در امان که میخ‌هایی مستحکم در خاک داشته باشد. اگر دولت روحانی این‌چنین بی‌حفاظ و بی‌‌سپر در برابر مخالفان مانده از آن روست که با «مردمی عاریه‌ای» روی کار آمده است؛ مردمی عاریه‌ای ساخته‌وپرداخته اصلاح‌طلبان و دیگر جناح‌های غیررسمی داخل کشور. مردم عاریه‌ای به‌هیچ‌رو به کار هیچ‌کس نمی‌آید. دولت روحانی این فرضیه را اثبات کرد که اگر دولتی باید، مردمی هم باید، و دل بستن به مردم و حامیانِ عاریه‌ای عاقبتی ندارد؛ اما نکته انکارناپذیری در این میان وجود دارد؛ اینکه اغلب دولت‌ها در انتهای راه گرفتار همین‌گونه انتقادات و حتی تندتر از این بوده‌اند، البته نه به این مقدار. دولت هاشمی‌رفسنجانی را مردمی بود؛ مردمی که پای منفعت خود ایستاده بودند. مردمی از جنس «مردم مضاربه‌ای». مردمی که با دولت رابطه‌ای سوداگرانه داشتند؛ هرکه پولش بیش سهمش از «دولت» بیش‌تر.
 این مردمان پای کار نبودند اما چون پای منفعتشان در میان بود، انتقادات و حملات مخالفان که حتی بسیار شدیدتر از حملات به دولت روحانی بود، آنان را از جای نجنباند و تا آخر پای منفعتشان ایستادند. دولت خاتمی و اصلاح‌طلبان با «مردمی آرمانی» روی کار آمدند. مردم آرمانی پای‌‌کارترین مردمان‌اند، ازهمین‌رو دولت خاتمی شایسته‌ترین دولت بعد از انقلاب است. از جهت مردم‌داری و مردم‌باوری. دولت احمدی‌نژاد را «مردمی اتوپیایی» روی کار آورند. اتوپیایی که واقعی نبود. مردم آرمانی که از دولت خاتمی برای رسیدن به اتوپیا دلسرد شده بودند، کنار کشیدند و مردم اتوپیایی دل به دولت مهرورزی بستند تا راه طی‌شده را به سرانجام برسانند، اما این مردم اتوپیایی به سرمنزل مقصود نرسیدند و مهم‌تر از همه از هر اتوپیایی نیز ناامید شدند. بی‌دلیل نبود که در سال 92 باید دوباره مردمی ساخته می‌شد که نبودند. با اصلاح‌طلبان دوباره مردمی آمدند از جنس تدبیر و امید؛ یعنی دیگر نه آرمانی بود و نه اتوپیایی. دولتی که قرار بود با تفنگِ دیپلماسی دولتی فراتر از دولت‌های قبلی باشد؛ چراکه دولت‌های قبلی به‌جد به ایده مذاکره نزدیک نشده بودند؛ اما دولت روحانی با موفقیت‌هایی که به دست آورده بود، نتوانست تیر آخر را شلیک کند. تفنگ او ماشه‌ای برای شلیک نداشت. تفنگ بود، گلوله هم بود؛ اما ماشه نبود. بسیار روشن است دولتی که ماشه ندارد با «مردمی عاریه‌ای» که به‌سرعت از دور او پراکنده خواهند شد، دولتی بی‌دفاع خواهد ماند.

 

منبع: شرق