۱۳۹۹/۱۰/۱۰ - ۱۵ : ۳۵

اظهارات رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی کل قوا درباره نقش هاشمی در فتنه 88

اظهارات رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی کل قوا درباره نقش هاشمی در فتنه 88

سعیدی در بخش دیگری با اشاره به آیت الله هاشمی اظهار داشت: رئیس دولت کارگزاران درشکل گیری دولت اصلاحات بی نقش نبود. در مجموع در طول یک دهه تلاش، اندیشه های توسعه براساس مدل غربی یعنی اندیشه لیبرالی و سکولاریستی در عرصه قوه مجریه قرار گرفت.
 
بعنوان نخستین سوال، ریشه‌های پدیدار شدن فتنه 88 و علت یا علت‌هایی که دست به دست هم داد تا کشور درگیر چنین فتنه‌ای شود را چه می‌دانید؟
 
سعیدی: بسم الله الرحمن الرحیم- عوامل و ریشه های فتنه 88 متعدّد است امّا می توان عوامل و ریشه ها را به دو بخش تقسیم کرد: بخش مربوط به عوامل و ریشه های پیشین و در دهه های قبل می باشد و بخشی هم مربوط به یکسال قبل از انتخابات  وپس از آن است.
 
درمورد عوامل و ریشه های پیشین می توان گفت ریشه اصلی غائله ها، نفوذ یک اندیشه خزنده التقاطی، لیبرالی و سکولاری در درون حاکمیت و رشد و باروری آن بود. در دهه اوّل انقلاب، حاکمیت با اندیشه‌های لیبرالی غرب گرایانه دولت موقت و نهضت آزادی و تبلورآن در اندیشه بنی صدر مواجه شد که نتوانست چندان ریشه بزند اما در دهه دوم با حاکمیت کارگزاران و ورود برخی عناصر تکنوکرات در دولت و قرار گرفتن مرکز تحقیقات استراتژیک در سال 68 در اختیار آقای موسوی خوئینی و استقرار آقای حجاریان به عنوان معاون سیاسی مرکز مذکور زمینه نفوذ و تئوریزه و نهادینه شدن اندیشه لیبرال سکولاریستی فراهم آمد.
 
کتاب حزب جبهه مشارکت ایران اسلامی صحفه 47 از قول آقای حجاریان نقل می‌کند: «معاونت سیاسی مرکز تحقیقات استراتژیک یک پروژه بیشتر نداشت وآن هم پروژه‌ی توسعه سیاسی بود... پروژه توسعه به دنبال تغییر ساختار و فرهنگ سیاسی جامعه براساس مدل های توسعه غربی بود.» سند مذکور همکاران حجاریان را از عناصری نام برد که بسیاری از آنها در فتنه 88 ایفای نقش داشتند.
 
سند فوق الذکر می نویسد دوحلقه یکی کیان به عنوان حلقه فکری و دیگری حلقه آئین به عنوان شاخه سیاسی با هدایت مستقیم سروش و انتشار دو نشریه کیان و آئین اندیشه های توسعه براساس مدل غربی تئوریزه و نهادینه گردید و زمینه شکل‌گیری دولت اصلاحات و سکولاریزه کردن دولت فراهم شد. بشیریّه می گوید: توسعه سیاسی یعنی دموکراتیزاسیون و دموکراتیزاسیون یعنی سکولاریزاسیون.
 
البته رئیس دولت کارگزاران درشکل گیری دولت اصلاحات بی نقش نبود. در مجموع در طول یک دهه تلاش، اندیشه های توسعه براساس مدل غربی یعنی اندیشه لیبرالی و سکولاریستی در عرصه قوه مجریه قرار گرفت و غائله 18تیر78 یکی از پیامدها و بسترسازی برای تغییر ساختار بود که با شکل گیری 23تیر78 این غائله خنثی شد.
 
با این تفاسیر و با توجه به کار فکری و سیاسی در دوره 8 ساله کارگزاران و دوره 8 ساله دولت اصلاحات، پس علل و عوامل چرخش در رفتار مردم در انتخابات 84 و رأی دان به رئیس جمهوری با رویکرد اصولگرایی چه بود؟
 
سعیدی: تغییر رفتار مردم به سمت دولت با شعار اصولگرایی در حقیقت گام سوم مردم در اصلاح ساختار قدرت اجرایی  بود گام اوّل تغییر ترکیب شورای شهر تهران و بسیاری از دیگر شوراها بود گام دوم تغییر در مجلس شورای اسلامی و قرار گرفتن اکثر نمایندگان اصولگرا در ترکیب مجلس و گام سوم تغییر دولت بود.
 
ریشه تغییر در رفتار مردم و چرخش به سمت اصولگرایان، دین ستیزی، ارزش ستیزی و تقابل با مبانی و اصول مورد تأکید حضرت امام و رهبری و حرکت به سمت ساختارستیزی بود. مردم احساس کردند همه ارزش‌ها در معرض تخریب مجموعه‌ای قدرت طلب غربگرا قرار گرفته که با حاکمیت دینی و ولایت فقیه سر ناسازگاری دارند. لذا با ورود خود مسیر دولت اصلاحات را تغییر دادند؛ البته دولت نهم به رغم اقدامات خوبی که در دوره چهارساله انجام داد در دوره دهم مسیر خود را تغییر داد و با کج رفتاری زمینه به قدرت رسیدن دولت اعتدال را فراهم کرد.
فتنه 88 نقطه تلاقی منافع جریان قدرت‌طلب و آمریکا بود

در این دوره اصولگرایان در قوه مقننه و مجریه حضور دارند و با تفاسیر شما آنچه که خواست مردم بوده محقق شده است، با این حال در سال 88 و پس از انتخابات کشور درگیر فتنه‌ای می‌شود که چندین ماه با آن درگیر بوده، این فتنه چگونه شکل گرفت؟
 
سعیدی: بخش دوم ریشه های شکل گیری فتنه 88  باید در پاسخ به این سؤال شما بیان شود. با حضور و حاکمیت جریان اصولگرا بر مجلس، دولت و شوراها بخش عمده جریان کارگزاران وجریان اصلاح طلب احساس کردند اگر قدرت اصولگرایان ریشه ای شود و موفّق به کارآمدسازی کامل دولت و مجلس شوند ومردم را به طور کامل با خود همراه سازند جریان لیبرالیزه و سکولاریزه کردن نظام به تاریخ می پیوندد و لذا دست بکار شدند که به هر قیمتی که شده ولو با مقابله با قانون اساسی و تخریب نهادهای قانونی قدرت اجرایی را به دست گیرند لذا از یکسال قبل از انتخابات 88 دست به کارشدند و با القاء احتمال تقلب و پیش بینی کمیته صیانت از آراء، آهنگ اخلال در روند صحّت انتخابات و القاء شبهه در اذهان مردم راآغاز کردند و با بهره گیری از همه ظرفیت های رسانه ای وحتّی خطابه خطیب موقت نماز جمعه تهران (آقای هاشمی) و عملیات روانی تهدید آفرین و نامه بدون امضاء رئیس دولت کارگزاران وپدر معنوی جریان اصلاح طلب و اعلام پیروزی زودهنگام توسط کاندیدای مورد نظرآنان همه شرایط را برای وقوع یک فتنه فراهم آوردند.
 
کارگزاران وجریان اصلاح طلب احساس کردند اگر قدرت اصولگرایان ریشه‌ای شود و موفّق به کارآمدسازی کامل دولت و مجلس شوند جریان لیبرالیزه و سکولاریزه کردن نظام به تاریخ می پیوندد
 
متأسفانه وضعیتی را به وجود آوردند که خسارت های مادی و معنوی فراوانی را به وجودآورد. از سوی دیگر قدرت های غربی با محوریّت آمریکا و ارتجاع منطقه با همه وجود از مدّت ها قبل با بهره گیری از امپراطوری رسانه ای همه ظرفیت ها را در مسیر شکل گیری فتنه وحمایت از قدرت طلبان قرار دادند.یعنی یکی از عوامل شکل گیری فتنه88 تلاقی، همسویی وهمبستگی بین منافع جریان قدرت طلب با منافع استکبار با محوریّت آمریکا در سکولاریزه و لیبرالیزه کردن نظام و درنهایت تغییر ساختار بود.
 
فتنه چندین ماه کشور را درگیر چالش‌های مختلف کرد، اما نهایتا این حضور مردم در 9 دی 88 بود که بساط آن را جمع کرد، نقش مردم و هدایت‌های رهبری در برچیده شدن فتنه چه بود؟
 
سعیدی: در نگرش دینی و تجربه تاریخی پیوستگی و پیوند بین مردم و رهبری الهی نقطه اوج و عامل اساسی شکل گیری حکومت دینی است اگر در عصرحضرت نوح حاکمیت دینی شکل نگرفت علت آن عدم پیوند مردم با محوریت حاکمیت الهی یعنی حضرت نوح بود واگر در عصر پیامبر حکومت دینی شکل گرفت به جهت تحقّق رکن پیوستگی بین مردم و رهبری الهی بود. چهار دهه حاکمیت دینی در ایران مبین تحقق فرمول پیوستگی بین مردم و رهبری الهی یعنی ولی فقیه بوده است. پدیده حماسه های مختلف در جای جای نظام در دفاع مقدس و درتقابل با غائله بنی صدر و منافقین یا غائله 18تیر و شکل گیری حماسه 23تیر و تقابل با فتنه88 و شکل گیری حماسه 9دی همه راباید در پیوند بین امّت وامام خود تحلیل کرد.
 
در مورد نقش رهبری انقلاب(مدّظلّه العالی) در تقابل بافتنه 88 می توان به سه مرحله قبل از فتنه و حین فتنه و بعد از آن اشاره کرد. رهبری معظّم قبل از شکل گیری فتنه هشدارهای لازم را اعلام فرمودند و با روشنگری گسترده ای که داشتند و تذکر نصیحت ها درصدد برآمدند زمینه بازدارندگی را فراهم نمایند.
 
پس از آغاز مقدمات فتنه با هدایت ها و ارجاع شاکیان به قانون و نصیحت ها و پیش بینی جلسات توجیهی با عناصر دست اندرکار سعی نمودند تا از وقوع جریان معترض در فتنه پیش‌گیری نمایند که در ادامه حرکت ساختارشکنانه جریان قدرت طلب، با صلابت و قاطعیت در برابر خواسته های نامشروع و غیرقانونی آنان ایستادند و در مرحله پس از شکل گیری فتنه با بیان واقعیات و تبین ماهیت، اهداف و عوامل خارجی و داخلی دست اندرکار فتنه و توجه دادن مردم وخواص به رسالت وتکالیف آنان در شرایط حساس، زمینه ساز خنثی سازی فتنه شدند.
 
نقش مردم این بود که با درک درست خطر وتهدیدات خارجی و داخلی متوجه انقلاب  و با احساس تکلیف درپاسداری از میراث امام و انقلاب و حمایت از ولی فقیه با حضور خود حرف آخر را زدند وفتنه گران را به حاشیه راندند.
 
شاید یک سوال مهم که به ذهن برسد این است که با توجه به ریشه و علل فتنه 88، آیا وقوع فتنه‌های مشابه قابل تکرار است؟
 
سعیدی: مشکل فتنه، پیچیدگی آن است و یکی از پیچیدگی آن چند لایه بودن آنست لذا شناسائی همه لایه های آن بسیار مشکل است. در هرفتنه عناصری از خواص هستندکه تئوریسین فتنه بوده وآن را طراحی می کنند لایه دوم عناصری از خواص هستند که روی صحنه به عنوان هنرپیشه گان فتنه ایفای نقش می‌کنند. لایه سوم عناصر اجرایی که در راستای خواسته‌های طراحان و عناصر روی صحنه بسترساز حضور وفاداران به عناصر معترض روی صحنه هستند و لایه چهارم اغتشاش گران کف خیابان هستند که عمله و اکله فتنه گران به شمار می آیند.
 
معمولاً شناسایی لایه دوم تاچهارم چندان مشکل نیست امّا شناسایی عناصر پشت صحنه و طراحان فتنه بسیار مشکل است. و این که چرا نمی‌توان عناصرپست صحنه را شناسایی کرد به دوعلّت است. نخست این که عناصر پشت صحنه فتنه اغلب از خواص در رده‌های بالای نظام و دارای پیشینه در انقلاب هستند و برای آن ها حریم درست می کنند که دیگران کمتر جرأت کنند آنها را مطرح و افشاگری کنند. درفتنه 88 عناصر دست اندرکار طراحی و القاء تقلب و مقابله با جریان اصولگرایی کسانی بودند که پیشیه های نسبتاً خوبی داشتند و به سادگی نمی شد آنها را نقد کرد. البته این مرحله جزء وظایف خواص است که جمله «این عمار» رهبری بیشتر ناظر برآنها بود.
 
در این عرصه هم شجاعت و هم صراحت لازم است که برخی خواص در این عرصه موفّق نبودند. علّت دوم، مشکل شناسی طراحان فتنه این است که طراحان فتنه از خود سندی باقی نمی گذارند که البته شواهدی هست که خواص می توانند با استفاده از آن شواهد در روشنگری جامعه اقدام نمایند. قابل تکرار بودن فتنه مبتنی برهمین مسأله است که طراحان پشت صحنه فتنه در حاشیه می مانند و درشرایط بعدی با طراحی مجدد، درصدد ساماندهی فتنه ای دیگر برای دستیابی به اهداف خود بر می آیند.

 

منبع: فارس