۱۴۰۰/۶/۱۳ - ۱۰ : ۱

پاسخ تحلیلگران خارجی؛ چرا آمریکا 17 هزار قربانی ترور سازمان منافقین را نادیده میگیرد؟

پاسخ تحلیلگران خارجی؛ چرا آمریکا 17 هزار قربانی ترور سازمان منافقین را نادیده میگیرد؟

بیش از 17 هزار شهید ترور، صدها عملیات تروریستی و خرابکارانه و چهار دهه همراهی و همکاری با دشمنان قسم خورده ایران، می تواند به خوبی دلایل نفرت جامعه ما از سازمان تروریستی منافقین را نشان دهد. اعضا و سرکردگان این سازمان، در تمام این مدت، موردحمایت دشمنان شناخته شده ایرانیان بودند؛ ابتدا صدام و سپس، آمریکا و رژیم صهیونیستی.

با این حال، طی سال های اخیر، فعالیت های آن ها در مسیر انحراف افکار عمومی نسبت به سیاهه جنایاتشان، موجی از فعالیتهای اینترنتی را در کنار حمایتهای عناصر ضدایرانی در غرب و خاورمیانه به دنبال داشته است. در این بین، برخی رسانه ها و مؤسسات پژوهشی در غرب، با تهیه گزارشها و تدوین تحقیقات، سعی کرد ه اند پرده از اسرار روابط میان سازمان منافقین با دشمنان مردم ایران بردارند؛ گزارشها نشان میدهد که در میان سیاستمداران غربی و کارشناسان مؤسسات امنیتی آمریکا و اروپا، شناختی نسبتاً قوی درباره ماهیت فعالیت های سازمان منافقین وجود دارد و به رغم محدود شدن انتشار محصول این تحقیقات، حجم درخورتوجهی از این اظهارنظرها قابل احصاست.
به عنوان نمونه، سیاستمداران غربی و برخی وابستگان به دولتهای عربی منطقه که در محافل منافقین حضور پیدا میکنند، به خوبی از این مسئله آگاهند که این سازمان تروریستی، طی دهه 1360 خورشیدی دست به گسترده ترین ترورهای کور در ایران زده است؛ مثلاً آن ها می دانند که تنها از 11 فروردین سال 1362 تا 26 اسفند همین سال، فرقه رجوی مسئولیت ترور و شهادت چهارهزار و 583 نفر را برعهده گرفت )تقریباً روزی 14 ترور(؛بخش اعظم این قربانیان، افراد عادی کوچه و بازار بودند و مناصب حکومتی نداشتند؛ اما در بیانیه ها و اقدامات اخیر غرب و تلاش گسترده برای حمایت از سازمان منافقین، جان این قربانیان صاحب ارزش تلقی نمی شود.
آ نچه از ماهیت فرقه رجوی میدانند قبل از هر چیز باید بگوییم که غربیها بسیار دقیق از ساختارهای درو ن سازمانی منافقین اطلاع دارند.
«آرون مرات »، ستون نویس روزنامه «گاردین ،» طی مقاله ای در نوامبر سال 2018 می نویسد: «مجاهدین خلق در پایگاه خود در عراق، تحت فشار روانی رجوی به یک فرقه تبدیل شدند.

گزارشی که دولت آمریکا بعد از گفت وگو با تعدادی از اعضای کمپ اشرف تهیه کرده ، نشان دهنده این واقعیت است.

آنها شاخصهای یک فرقه را دارند؛ کنترل اقتدارگرایانه، کنترل جنسی، انزوای عاطفی، کار اجباری، محرومیت از خواب و سوءاستفاده فیزیکی .»
سازمان از اعضای خود بسان یک برده استفاده میکند؛ این را «جرمی گولکا » و همکارانش، اعضای تیم تحقیقاتی «مؤسسه پژوهش های دفاع ملی آمریکا »، در گزارش مفصل سال 2003 میلادی به کنگره اعلام کردند: «اعضای مجاهدین خلق فاقد هویت هستند. آن ها حق فکرکردن ندارند و خانواده هایشان برای اطلاعات دادن به این گروه،
تحت فشار قرار می گیرند و اگر چنین نکنند، باید منتظر عواقب ناخوشایندی برای فرزندان خود باشند. »

طبیعی است که برای اجرای چنین حجم عظیمی از ترور و جنایت، نیاز به ایجاد افرادی بدون هویت باشد؛ «مرات » مینویسد: «آ نها در کشورشان خائن شمرده می شوند و این به نظر معقول است؛ مجاهدین خلق با صدام همکاری گسترده کردند و در کشتار هموطنانشان نقش عمد های داشتند. » با این حال، تحلیل «ریچارد آنجل » و «رابرت ویندرم » در "ا ن.بی.سی نیوز" بسیار دقیقتر است.

آن دو در 9 فوریه سال 2012 ، زمانی که مقدمات خارج شدن سازمان منافقین از فهرست گروه های تروریست در آمریکا فراهم شد ه بود، نوشتند: «مسعود رجوی، به عنوان فرد نخست مجاهدین خلق، آشکارا دچار کیش شخصیت است. او مخالفان داخلی خودش را با شدیدترین شکل ممکن سرکوب میکند.

این روش توسط دیگر اعضای بلندپایه سازمان هم دنبال می شود. » آن ها تأکید می کنند: «پس از انقلاب ایران، مجاهدین خلق قدرت سیاسی خود را از دست دادند.

آن ها در میان مردم محبوبیتی نداشتند و به همین دلیل به اقدامات مسلحانه و چرخه ای از خشونت و رفتارهای وحشیانه رو آوردند که نتیجه آن از بین رفتن تعداد زیادی از مردم ایران بود. « » آنجل » تصریح می کند: «برای مجاهدین خلق بقا به هر شکل ممکن ضرورت دارد. به همین دلیل خطوط قرمزی ندارند و با هر کسی که از آ نها حمایت مالی کند، همکاری می کنند. » این موضوعی است که در گزارش «جرمی گولکا » و همکارانش نیز، بازتاب دارد: «در آوریل سال 2003 )بعد از اشغال عراق توسط آمریکایی ها( مجاهدین خلق به کاخ سفید پیشنهاد دادند که زیر پرچم ائتلاف و برای آن ها بجنگند و واشنگتن نیز با این امر موافقت کرد.

این در حالی بود که تا پیش از آن، سازمان مجاهدین متحد درجه اول صدام محسوب م یشد و به همین دلیل در فهرست سازمانهای تروریستی قرار گرفته بود. »
▪️ تروریست هستند؟ نه! تروریست نیستند!
بخش مهمی از بررسی های مربوط به ماهیت سازمان منافقین و عملکرد آ نها که توسط رسانه ها و موسسات پژوهشی غربی تهیه شده، مربوط به دوران اشغال عراق توسط آمریکا و متحدانش است.
در سال 2003 میلادی و زمانی که جرج بوش، رئیس جمهور وقت ایالات متحده، لشکرکشی به خاورمیانه را آغاز کرد، همه چیز می بایست در راستای منافع کاخ سفید طراحی می شد.

طبق گزارش «جرمی گولکا »، آمریکاییها از مدتها قبل از آن و در واقع از زمان حمله صدام به کویت در دهه 1990 میلادی، تقریباً هر گروه یا فردی را که با صدام ارتباط داشت، در فهرست گرو ههای حامی تروریسم یا تروریستهای خطرناک قرار میدادند. در سال 1997 میلادی، سازمان منافقین رسماً در این فهرست قرار گرفت، چون نیروهایش به نفع صدام می جنگیدند؛ اما اقدامات آن ها علیه ایران نیز، از چشم کاخ سفید دور نماند؛ «ریچارد آنجل » مینویسد: «شاخه نظامی مجاهدین در سالهای پایانی جنگ ایران و عراق به ایران حمله کرد. آ نها در آخرین حمله بزرگ صدام علیه کردهای عراق در سال 1991 نقش ویژه داشتند و به سرکوب وحشیانه صدام علیه کُردها پیوستند. در همان حال، آنها مسئول طیف وسیعی از حملات خشونت آمیز در ایران بودند که غیرنظامیان فراوانی را قربانی
کرد ه است. » آمریکایی ها میدانستند که با توجه به رویکردشان علیه جمهوری اسلامی ایران، دیر یا زود دوباره باید به سراغ سازمان منافقین بروند و از آ نها برای تداوم فعالیت های خرابکارانه، ترور و دیگر اقدامات ضدایرانی بهره ببرند؛ تحلیلگران ان.بی. سی نیوز نوشتند: «وزارت خارجه آمریکا در سال 1997 مجاهدین خلق را یک گروه تروریست معرفی کرد و یک گزارش طبقه بندی نشده حدوداً 40 صفحه ای را برای اثبات این مسئله در اختیار اعضای کنگره قرار داد.

این گزارش مربوط به سال 1994 بود و نویسنده اش وندی شرمن، معاون سیاسی و دستیار وزیر خارجه آمریکا، مادلین آلبرایت. » کاخ سفید بعدها مدعی شد که اطلاعاتش درباره سازمان منافقین، محدود به همین برگه ها بوده است؛ ادعایی که قویاً از سوی کارشناسان رد شد و از آن به عنوان یک ادعای «احمقانه » یاد کردند. دولت آمریکا اطلاعات دقیق تری درباره ماهیت فعالیت های تروریستی منافقین در سراسر دنیا داشت؛ دولتمردان آمریکایی از ارتباط اعضای سازمان منافقین با تروریست های سعودی مطلع بودند؛ همان افرادی که بعدها ادعا شد در انفجار بر جهای دوقلو و حوادث 11 سپتامبر نقش اصلی را ایفا کردند.
«ریچارد آنجل » می نویسد: «مقامات کاخ سفید به ان.بی.سی نیوز گفته اند که سازمان مجاهدین در سال 1994 ، یکسال بعد از ماجرای بمبگذاری در مرکز تجاری منهتن نیویورک، با رمزی یوسف تروریست معروف ارتباط داشتند.

یک مقام آمریکایی که خواست نامش فاش نشود گفته بود که یوسف یک بمب یازده پوندی ساخت که عوامل سازمان مجاهدین خلق در 20 ژوئن 1994 )خرداد 1373 (
آن را در یکی از بزرگ ترین زیارتگاه های شیعیان در مشهد کار گذاشتند؛ حداقل 26 نفر که بیشتر آنها زن و کودک بودند در این ماجرا کشته و 300 نفر مجروح شدند. » این ارتباط تا بعد از حوادث 11 سپتامبر و افتادن دوباره نام رمزی یوسف بر سر زبان ها فاش نشد؛ یعنی آمریکایی ها با علم به موضوع، حاضر نبودند اصل ماجرا را نقل کنند؛ تا
ای نکه «سیمون ریوْ »، نویسنده کتاب جنجالی The« »New Jackals )شغا لهای جدید( در متن کتاب خود و با ارائه اسناد، از این راز پرده برداشت؛ هرچند که در هیاهوی آن روزها و بحبوحه جنگ خاورمیانه، کسی حواسش به انتشار این اطلاعات نبود.
بنابراین قرارگرفتن سازمان منافقین در فهرست گروه های تروریستی، فقط یک فرایند برای وصل شدن آنها به اربابان جدیدشان محسوب می شد.
«آرون مرات » می نویسد: «به فاصله چند سال، در 2009 ، انگلیس آن ها را از فهرست گروه های تروریست خارج کرد و در سال 2012 دولت اوباما نیز، چنین کاری انجام داد؛ اما مجاهدین خلق آشکار مشی خود را تغییر نداده بودند؛ آ نها همچنان فعالیت های تروریستی گسترده ای داشتند .»

«ریچارد آنجل » تصریح میکند: «سازمان مجاهدین خلق در جریان ترور دانشمندان هسته ای ایران نیز، به همکاری با اسرائیل پرداخت. دو مقام ارشد آمریکایی در گفت وگو با ان.بی.سی نیوز این همکاری را تأیید کردند و یکی از آن ها تأکید کرد: همه آ نچه گفته میشود، درست است. اسرائیلیها اما، واکنشی به این گزارش نشان ندادند، با این
حال، دکتر یوزی رابی مدیر مرکز مطالعاتی دایان در دانشگاه تل آویو به ما گفت: این یک تصادف نیست،

ارتباط موساد و مجاهدین اقدامی کاملاً منطقی محسوب می شود؛ ما قبلاً هم با هم همکاری داشته ایم.

در واقع اسرائیل مجاهدین خلق را با همان شیوه ای به خدمت گرفت که پیشتر صدام از آنها استفاده کرد هبود. به نظر میرسد که مجاهدین خلق مشکلی با این رویه نداشته باشند. »

در سال 2011 میلادی، سازمان منافقین یک آگهی تمام صفحه در روزنامه نیویورک تایمز منتشر کرد که در آن، تعدادی از سیاستمداران آمریکایی مانند جان بولتون و لوئیس فری)رئیس سابق اف.بی.آی(، خواستار خارج کردن نام این فرقه از فهرست گروه های تروریست شده بودند؛ اتفاقی که کمتر از یکسال بعد محقق شد؛ اما واقعیت آن است که کمتر کسی در میان پژوهشگران غربی، اصل قضیه، یعنی رویکرد اولیه آمریکاییها نسبت به سازمان منافقین را باور میکند.

 

منبع: خراسان