۱۴۰۱/۲/۱ - ۱ : ۵۶
توضیحات مقصودی درباره حواشی دستگیری برادرش: مأمور دادستان باید خودش را معرفی میکرد
توضیحات مقصودی درباره حواشی دستگیری برادرش: مأمور دادستان باید خودش را معرفی میکرد
فاطمه مقصودی نماینده بروجرد در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با ایلنا، در رابطه با انتشار فیلم دستگیری برادرش و حواشی این مساله گفت: متاسفانه خبرگزاری منتسب به اصولگرایان با خبری که منتشر کردند به من ظلم بزرگی کردند، البته احساسات مردم هم جریحهدار شده وقتی که میبینند چادر از سر من افتاده و جلوی چشم من برادرم را کتک میزنند، برخورد من یک برخورد طبیعی بود. من یک خواهر هستم پیش از اینکه نماینده باشم.
مقصودی در تشریح جزئیات وقایعی که منجر به بازداشت برادرش شد، ابراز داشت: برادر من به کار ساختوساز اشتغال دارد و سالهاست که به چنین کاری مشغول است و ساختمانهای زیادی در شهر ساخته است، بالاخره کسی که حجم کاری بالایی دارد معمولا ممکن است که در خرید و فروشها، اختلاف قیمت یا مسائل دیگری از این دست با مشکلات و مسائلی مواجه شود.
وی ادامه داد: برادرم یک پرونده شکایت برای یک مغازه داشت و ماجرا به این صورت است که برادر من یک مغازه 20 متری از کل یک مغازه را به فردی میفروشد اما بعدا تصمیم میگیرد که کل مغازه، یعنی هم آن 20 متری که به آن فرد فروخته شده و هم بخش باقی مانده که متعلق به خودش بود را به فروش برساند. فردی که مالک آن 20 متر بود هم به دلیل اینکه به پول نیاز داشت یک دستنوشتهای به برادر من میدهد که در آن نوشته به بردارم اجازه میدهد که کل مغازه را بفروشد؛ دست نوشتهای که امضاء هم پای آن وجود دارد. بعد از اینکه برادر من مغازه را میفروشد، چون فروش مغازه به صورت اقساطی انجام شده بود و خود برادر من هم از نظر مالی به دلیل شرایط کاری و نوسان قیمت دچار مشکل بود، پول آن 20 متر مغازه را بهموقع به مالک آن پرداخت نکرده بود. آن فرد بعد از اینکه برادر من را برای دریافت پول تحت فشار گذاشت و برادرم هرچقدر تلاش کرد نتوانست از او مهلت بیشتری بگیرد، از برادرم با عنوان «فروش مال غیر» شکایت کرد.
نماینده بروجرد در ادامه اظهار داشت: قاضی پرونده آن دستنوشته را که به برادرم اجازه فروش ملک را داده بود، قبول نکرد، نظر کارشناسی هم درخصوص آن دستنوشته نقل به مضمون این بود که «امضاء متعلق به فرد است اما متن بالای آن بعدا نوشته شده است» و این کاغذ پذیرفته نشد و برادر من به کلاهبرداری محکوم شد. پس از این برادر من برای اعمال ماده 477 اقدام کرد و نامه را در آنجا مجدداً ارائه کرد، در آن جا تشخیص این بود که بالاخره این امضاء متعلق به آن فرد است و اگر کاغذ سفید را هم امضاء کرده باشد این به معنای آن است که: «در این کاغذ هرچه بیاید من قبول دارم»، بنابراین حق را به برادر من دادند و درخواست اعمال 477 توسط یکی دو تن از قضات پذیرفته شده بود تا اینکه برود به کمیسیون و تصمیمگیری شود. از طرف دیگر آقایی که کل مغازه را خریده بود به برادر من رضایت داد، یک رضایت نوشتیم و آقای محمدی دادستان وقت که اکنون دادستان ساوجبلاغ البرز هستند؛ برای برادر من تایید کرد که این دو نفر رضایت دادند و دیگر شاکی نیستند. در واقع مساله به این صورت شد که فردی که کل مغازه را خریده بود 20 متر آن آقا را از او تا یکسال اجاره کرد تا جواب 477 بیاید و خودش هم به برادر من رضایت داد و این رضایت هم در پرونده قرار گرفت. جالب است که مسئولین به ما گفتند (چون ما پرونده را ندیدیم) به ما گفته شد که رضایتی روی پرونده نیست، همان رضایتی که دادستان قبلی تایید کرده بود و روی پرونده برادر من گذاشته بود که این تا زمانی که جواب 477 میآید صبر کنند و شکایت نکنند.
وی افزود: در مجموع این اتفاقات رخ داد تا اینکه چند شب قبل به همراه پسرم و برادرم در حال بازگشت از منزل یکی از اقوام و در پمپ بنزین بودیم، من در ماشین بودم و بی خبر از همه جا به یکباره شنیدم که پسرم به شدت فریاد میکشد، من هم سراسیمه از خودرو پیاده شدم و دیدم که چند نفر در آن ساعت که از نیمه شب هم گذشته بود با لباس شخصی با برادرم درگیر شده و دارند او را ضرب و شتم میکنند، یکیشان هم مرتب میگفت فیلم بگیر.
مقصودی در ادامه تشریح وقایع آن شب، گفت: اگر در فیلم دقت کنید من در فیلم فریاد میزنم و میگویم که یک نفر با 110 تماس بگیرد، هرچه میگفتیم که شما چه کسی هستید؟ یا حکم یا کارت شناسایی به ما نشان بدهید. هیچ توجهی نمیکردند و فقط میخواستند برادرم را با خودشان ببرند، خب در آن ساعت نیمه شب چند نفر لباس شخصی که درگیر هستند، آدم با خودش چه فکری میکند؟ وقتی مشخص نیست این افراد چه کسی هستند و شما نمیدانید که با آدمربایی مواجه هستید یا چه افرادی با چه نیتی دارند این کار را میکنند. شما دیدید که برادرم را با پستسر به زمین میاندازند؟ اگر فیلم کامل را ببینید این تصویر هست. بعد با باتوم میزنند و من را هم تهدید که اگر نروید اسپری فلفل میزنیم. من به عنوان یک خواهر که میبینم در مقابل چشمم برادرم را میزنند و میخواهند با خودشان ببرند و در این تلاطمها چادر هم از سر من افتاده است و واکنش فقط این است که میگویم یک نفر با 110 تماس بگیرد.
وی مدعی شد: این جریان یک جریانی است که از پیش تعیین شده بود چون در پمپ بنزین ما را معطل کردند، در فیلمی که از دوربین بالا موجود است یک آقایی با درخواست اینکه اجازه بدهید من ابتدا حساب کنم پسرم را معطل کرد و این برای این بود که ما را معطل کنند تا این افراد برسند.
نماینده مردم بروجرد در ادامه ادعاهای خود اظهار داشت: اینها فیلم این صحنهها را خودشان گرفتند و با ادبیات خودشان منتشر کردند، اینها اصلا حکم نداشتند. بعد دادستانی در مورد من گفته است که من از اجرای حکم استنکاف کردم؛ این دادستان باید پاسخ بدهد. دادستان باید بداند که اگر مأمور، مأمور دادستان است باید حکم نشان بدهد و خودش را معرفی کند و نباید ضرب و شتم کند.
وی در رابطه با ادامه وقایع آن شب و در پاسخ به این سوال که «اکنون برادر شما کجاست؟»، گفت: برادرم را گرفتند و به زندان بردند. بعد از اینکه برادرم را داخل یک ماشین انداختند، من از ترس اینکه هر بلایی که سر برادرم میخواهند بیاورند خودم هم باشم نشستم در ماشین و در ماشین با فرمانده انتظامی بروجرد تماس گرفتم و ایشان گفت بیایید کلانتری 11. در آنجا ایشان از این ماجرا اظهار بیاطلاعی کرد. آنهایی هم که در آنجا درگیر بودند و فیلم میگرفتند با ما نیامدند فقط دو نفر با ما آمد و بقیه نیامدند، من نمیدانم بقیه چه کسانی بودند، آیا آنها هم نیروی انتظامی بودند یا نبودند.
مقصودی در ادامه عنوان کرد: رفتار من به عنوان یک مادر و یک خواهر که می بیند افرادی با لباس شخصی برادرش را کتک میزنند، یک رفتار منطقی است، ما نسبت به همدیگر بیتفاوت نیستیم. یعنی انتظار داشتید که چون نماینده هستم با برادرم کتک کاری کنند، به خودم بیحرمتی کنند در حالی چادر از سر من افتاده است. 8 سال دفاع مقدس برای این بود که چادر از سر زنی نیفتد، آیا غیر از این بوده است؟ بعد شما در فیلم ببینید من چه میگویم؟ میگویم برادرم را کشتند، شما چه کسی هستید؟ یک نفر به 110 زنگ بزند. مردم عزیز به این مساله فکر کنند که هر کسی اگر در چنین شرایطی قرار بگیرد چه واکنشی نشان میدهد؟ من هنوز هم شوکه هستم، پسرم را ضرب و شتم کردند بازویش کبود است، هنوز در شرایطی نیستم که پسرم را به پزشکی قانونی ببرم. برادرم را با سر به زمین انداختند تا آخرین لحظهای که کنارش بودم درد داشت.
وی اضافه کرد: چرا اینطور رفتار کردند با ما، مگر من داعشی بودم؟ باشد من داعشی ولی این رفتار با یک زن مسلمان مناسب بوده؟ شما ندیدید که حضرت آقا در میانه شلوغی و ازدحام جمعیت چطور با دستشان سعی دارند که مانع شوند تا دست کسی به این زن برخورد نکند؟ آن وقت به ما حمله میکنید و میگویید که کار شما قانونی بوده و من غیرقانونی رفتار کردم؟ من سیاهبازی درآوردم؟
نماینده مردم بروجرد در واکنش به اینکه یک خبرگزاری اصولگرا، وی را یک نماینده اصلاحطلب معرفی کرده بود، ابراز داشت: به نظر شما چرا به من گفتند اصلاحطلب؟چه ربطی دارد؟ من که اصلاحطلب نیستم، اصولگرا و کاملا ولایی هستم. اما اگر هم اصلاحطلب باشم باید با من اینطور رفتار کنند؟ اصلا اهل یک دین دیگر باشم آیا باید با من اینطور رفتار کنند؟
وی ادامه داد: معمولا شرایط اینطور است که برای بازداشت خودشان را معرفی میکنند یک حکم یا کارت شناسایی نشان میدهند و بازداشت را اعلام میکنند، خب در آن شب خودشان را معرفی میکردند بعد اگر من مقاومت میکردم، میگفتند تو استنکاف کردی، اصلا شما در آن فیلم مقاومت از من میبینید؟ کجای رفتار من مقاومت و استنکاف بوده است؟ وقتی میگویم به 110 زنگ بزنید کجای این کار مقاومت و استنکاف است.
وی مدعی شد: این ماجرا از پیش تعیین شده بود، چون خودشان فیلم گرفتند و بلافاصله فیلم من را با یک سری مطالب از خودشان با ادبیات و به دلخواه خودشان در سطح وسیعی منتشر کردند که "خانم نماینده تو قانونگذار هستی و قانون برای همه یکی است". کسی که آنجا تماس میگیرد و اینها میآیند و پسر من را احتمالا همین فرد معطل میکند و فیلم میگیرد، فردی است یکی-دو ماه پیش به دفتر یکی از روزنامهها در شهرستان بروجرد با سلاح سرد حمله کرده بود و گفته بود که چرا علیه شورای شهر مطلب نوشتهای؟
مقصودی در پاسخ به این که «سرپرست دادستانی گفته است که برادر شما حکم داشت»، اظهار داشت: طبق همان توضیحی که در ابتدا درخصوص پرونده عرض کردم، اینکه گفته شده حکم دارد درست است اما من شکایت کردم و از دادستان هم شاکی شدم. برادر من حکم داشت اما رضایت شاکی را داشت و پرونده هم داشت سیر خودش را برای بررسی 477 طی میکرد. بعد نامهای هم که رضایت بوده و روی پرونده برادرم بوده، البته من خودم پرونده را ندیدم اما میگویند که چنین نامهای در پرونده نیست.
منبع: ایلنا